معنی گویشی در گیلان

حل جدول

لغت نامه دهخدا

گیلان

گیلان. (اِخ) نام تیره ای از طایفه ٔ کلهر کردستان باشد. (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 62).

گیلان. (اِخ) نامی متداول میان ساکنان سواحل جنوبی خزر برای قسمت پست و ساحلی محدود میان چالوس و انزلی در مقابل کوهپایه و قسمت مرتفعات همین ناحیه. چنانکه هرگاه کسی از کوهپایه های شمالی شهسوار یا رودسر یارامسر به جانب ساحل رود، گویند به گیلان رفته است.

گیلان. (اِخ) نام محلی است در اطراف کرمانشاه. واقع در 42هزارگزی سر چله و 6 هزارگزی قصرشیرین. (از مجمل التواریخ گلستانه ص 253).

گیلان. (اِخ) مرکب از گیل به اضافه ٔ ان، پسوند مکان، در پهلوی گلان. یعنی مملکت گیل ها، نزد یونانیان گلا، در اوستا نام ناحیتی به صورت «ورنا» آمده و خاورشناسان در تعیین محل آن اختلاف دارند. بر طبق سنت آن، همان مملکت «پتشخوارگر» (طبرستان و گیلان) است. (یشتها ج 1 ص 57، ج 1، ص 178، 192 و ج 2 ص 75 متن و حاشیه). اندرآس همین «ورنا» راریشه ٔ گیلان دانسته، ولی استاد بنونیست این حدس را رد کرده است. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). رجوع به جغرافی سیاسی کیهان ص 263 به بعد شود. منطقه ای است در شمال ایران و در تقسیمات کشور به استانها استان یکم محسوب میگردد و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است: در 36 درجه و 28 دقیقه تا 38 درجه و 11 دقیقه ٔ عرض شمالی و از 48 درجه و 44 دقیقه تا 50 درجه و 32 دقیقه ٔ طول شرقی واقع شده. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین).
در طرف شمال دریای خزر واقع است و حدود آن بدین شرح است: از خاور به شهرستان شهسوار و منطقه ٔ مازندران، از باختر شهرستان اردبیل و خلخال، از جنوب وجنوب باختر به خطالرأس سلسله ٔ جبال البرز که بین شهرستان زنجان و قزوین و گیلان واقع شده و مقسم المیاه سلسله ٔ مذکور همه جا حد طبیعی گیلان با شهرستانهای مذکور است. وضع کلی طبیعی: سلسله جبال البرز با ارتفاع متوسط سه هزار متر موازی با ساحل دریای خزر مانند دیوار عظیمی منطقه ٔ گیلان را احاطه کرده فقط در قسمت مرکزی بوسیله ٔ رودخانه ٔ سفیدرود معبر مهمی که تنها مدخل طبیعی منطقه است ایجاد گشته و راه شوسه ٔ طهران به گیلان در این معبر و طول رودخانه ٔ سفیدرود احداث شده است. قسمتهای شمال منطقه ٔ جلگه ٔ مسطحی است که از رسوبات رودهای متعددی که از سلسله ٔ جنوبی سرچشمه میگیرند تشکیل شده. قسمت جلگه جنگلزار است و مرور زمان قسمت عمده ٔ آن مبدل به زمینهای زراعتی گردیده است. قسمتهای کوهستانی تا ارتفاع تقریبی هزار و دویست متر پوشیده از جنگل انبوه است. ارتفاع قلل مهم سلسله ٔ البرز در منطقه ٔ گیلان مانند قله ٔ کوه درفک جنوب دهستان سیاهکل 3500 متر و در جنوب فومن 2900 متر و ناتشکوه در املش 3000 متر و سمام کوه از جنوب رودسر 3250 متر وگوانه کل در جنوب اشکور پایین 3250 متر است. آب و هوای گیلان معتدل و مرطوب است. باد شمال رطوبت دریای خزر را به گیلان می آورد و بواسطه ٔ ارتفاع زیاد سلسله ٔ البرز رطوبت از گیلان خارج نمی شود و در اثر برودت نقاط مرتفع تبدیل به باران میگردد. باد جنوبی موسوم به باد گرم است که از طرف فلات مرکزی میوزد فصل وزش آن بیشتر در پاییز است. کوه های گیلان، دنباله ٔ کوه های طالش است که تا دره ٔ سفیدرود پیش میرود و به دو ناحیه تقسیم میشود: یکی ناحیه ٔ مرتفع که بین گیلان و طارم و خلخال واقع شده و دیگری جلگه ٔ ساحلی دارای خاکهای رسوبی حاصلخیز است. گیلان دارای رودهای متعددی است که به ترتیب اهمیت به شرح زیر است: سفیدرود. پل رود. سامان رود. مرسارود. خشکرود. پلرود. رودخانه ٔ شلمان. رودخانه ٔ لیل. رودخانه ٔ لاهیجاب. رودخانه ٔ شمرو. رودخانه ٔخراررود. زردرود. گوهررود. رودخانه ٔ سنگ. پسیخان. شفت. شاخزر. قلعه رودخان. گشت رودخان. گاز رودبار. ماسوله. پلنک ور. سیاهرودخان. تنیان. ماسال. شاندرمن. چاف رود. شفارود. دینیاچال. دیکاسرا. کیلاسرا. ناو. گرگانرود. هره دشت. خطبه سرا. شیرآباد. حویق. چوبر. لمر.
سازمان اداری: از نظر تقسیمات کشور به پنج شهرستان زیر تقسیم شده است:
1- شهرستان رشت. 2- بندر انزلی. 3- فومنات. 4- طوالش. 5- لاهیجان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 263 به بعد) (جغرافیای طبیعی کیهان ص 34 به بعد). و حدود و مشخصاتی که ذکر گردید راجع به گیلان امروز است و اما جهت اطلاع بر گیلان قدیم تااندازه ای اقوال قدماء را در اینجا به اختصار می آوریم: یاقوت در معجم البلدان گوید: نامی است که بر شهرهای بسیار از بلاد ماورای طبرستان اطلاق شود. در گیلان شهرهای بزرگ وجود ندارد بلکه قریه های کوچکی است که درجنگلها میان کوهها باشد و عده ٔ بسیاری از دانشمندان را بدان منسوب دارند. (معجم البلدان).
مؤلف سرزمینهای خلافت شرقی گوید: دلتای سفیدرود که نیم دایره ٔ بزرگی از تپه ها و کوههای پوشیده از جنگل بر آن احاطه کرده است ایالت کوچک گیلان را تشکیل میدهد زمین های رسوبی دلتا را جغرافی نویسان اسلامی به طور خاص جیل یا جیلان میگفتند وقتی میخواستند تمام ایالت گیلان را اداره کنند، جیلانات (گیلان ها) می گفتند. و این اسم شامل ولایات و نواحی کوهستانی هم میگردید این سرزمین موطن اصلی آل بویه یا دیالمه بود که سرکردگان آنها در قسمت اعظم قرن چهارم در بغداد در دستگاه خلافت نفوذ و قدرت داشتند. در قرن چهارم هجری تمامی گیلان و ولایات کوهستانی که در شرق گیلان و در امتداد سواحل دریای خزر قرار داشت، جزء ایالت دیلم بود ولی بعدها این نواحی از هم تفکیک شد و خود اسم دیلم نیز از زبانها افتاد و نام جیلان بر تمام ناحیه ٔ مجاور اطلاق گردید. در حالی که در واقع جیلان اراضی ساحلی و دیلم کوهپایه ٔ مشرف بر آن اراضی ساحلی است اما هریک از این دو نام هم گاهی بر تمام سرزمینی که در جنوب باختری دریای خزر واقع بود اطلاق میگردید. در قرن هشتم به قول حمداﷲ مستوفی: لاهیجان و فومن دارالملک جیلانات بود و از شهرهای مهمی که نام می برد فومن و رشت است که هیچ کدام از جغرافی نویسان اسلامی از آن نام نبرده اند. و در قرن چهارم مقدسی گوید که کرسی موغان یا مغکان یا موقان شهری بود به همان نام که اکنون تعیین محل آن دشوار است. رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 185 به بعد شود.

گیلان. (اِخ) دهی است از دهستان ززوماهرو بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 90هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و 16هزارگزی جنوب شوسه ٔ ازنا به دورود. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن 135 تن است. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

گیلان. (اِخ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 40هزارگزی جنوب الیگودرز، کنار راه مالرو شاه آباد به خاک تپه. محلی جلگه و هوای آن معتدل و سکنه ٔآن 71 تن است. آب آن از چاه و قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، لبنیات، چغندر و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


خان گیلان

خان گیلان. [ن ِ] (اِخ) نام رمانی است تاریخی مشتمل بر مختصری از سوانح آخرین مرحله ٔ فرمانروایی کارکیاخان احمد در گیلان و انقراض حکومت او بدست توانای شاه عباس کبیر، این رمان بوسیله ٔ محمدعلی صفاری در سال 1311 هَ. ش. برشته ٔ تحریر درآمده است.


دریای گیلان

دریای گیلان. [دَرْ ی ِ] (اِخ) دریای خزر. بحر خزر. (فرهنگ ایران باستان). رجوع به خزر در ردیف خود شود.


گیلان آباد

گیلان آباد. (اِخ) نام موضعی به حدود آمل مازندران بوده است. (سفرنامه ٔ رابینو ص 165 انگلیسی و 233 فارسی).


گیلان کوتم

گیلان کوتم. [] (اِخ) به گفته ٔ حمداﷲ مستوفی مصب سپیدرود است در دریای خزر. (نزهه القلوب چ اروپا مقاله ٔ سوم ص 217). توضیح اینکه رودخانه ٔ قزل اوزن پس از آنکه در منجیل به رودخانه ٔ شاهرود پیوست و تشکیل سپیدرود را داد به سوی دریای خزر جریان پیدا میکند. از منجیل تا کندلان مجرای آن بین دو کوه و بسیار باریک است اما از این نقطه به بعد دلتای وسیعی با شعبات بسیار از قبیل کیاجری یا صیقلان رودبار و حشمت رود و نورود تشکیل میدهد و شعبه ٔ اصلی آن در حسن کیاده به بحر خزر میریزد. (جغرافیای طبیعی کیهان ص 67). بدین ترتیب گیلان کوتم ظاهراً در محل حسن کیاده فعلی یا کمی اینسوی تر یا آنسوی تر جای داشته است اما حمداﷲ مستوفی جای دیگر گوید: کوتم بندرگاهی است که از گرگان و طبرستان و شیروان کشتی بدانجا بیرون آید و حاصل عظیم دارد. از اینجا چنین مستفاد میشود که گیلان کوتم منقول در آن کتاب مبدل کوتم گیلان باشد، یعنی بندرگاه کوتم واقع در گیلان نه اینکه «گیلان کوتم » خود مستقلاً بر ناحیه ای اطلاق شود.


گیلان غرب

گیلان غرب. [ن ِ غ َ] (اِخ) یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان شاه آباد. مشخصات آن به شرح زیر است: از طرف شمال، به بخشهای سرپل ذهاب، کرند مرکزی، شاه آباد، از طرف جنوب، شهرستان ایلام از خاور به دهستان منصوری و بخش شیروان چرداول از طرف شمال باختری بخش مرکزی قصرشیرین و از باختر، بخش سومار. هوای بخش نسبت به پستی و بلندی اراضی متغیر است...
ارتفاعات: در بخش گیلان غرب، چهار رشته کوهستان وجود دارد... الف. کوههای شمالی دهستان دیره. گواور، کفرآور.ب - کوههای شمالی دره گیلان و چله که میان دره دیره و کفرآور و گواور واقع شده اند. ج - رشته ٔ سوم از سراب گیلان شروع شده در انتهای جنوب خاوری بخش به کوه مانشت متصل میگردد. د - رشته ٔ چهارم در جنوب و موازی با رشته ٔ سوم واقع شده و طول و عرض آن بیش از سه رشته ٔ مذکور است.
رودخانه های مهم: 1- رودخانه ٔ کفرآور. 2- رودخانه ٔ گیلان. 3- رودخانه کنگیر. 4- رودخانه ٔ کنگاش.
نواحی کوهستانی بخش که هوای آن معتدل میباشد. پوشیده از جنگل است و درختان آن عبارت است از بلوط بنه (پسته ٔ کوهی)، زال زالک، کهکوم و غیره است. از جنگلهای این بخش در دهستان های گواور، سراب قنبر، سرچله ذغال تهیه شده به شهرهای کرمانشاه، شاه آباد، قصرشیرین حمل میگردد و در بخش گیلان و دهستانهای آن بهترین مراتع ییلاقی و گرمسیری وجود دارد.
معادن: دراین بخش انواع معادن نفت، ذغال سنگ، گوگرد، آهن و غیره در نقاط مختلف دیده شده.
راه:راه شوسه ٔ شاه آباد به ایلام تقریباً از انتهای خاوری بخش از وسط دهستان گواور چله میگذرد. در محلی به نام سرچه شوسه ٔ گیلان از راه مذکور منشعب شده به گیلان غرب میرود و در حدود 15هزارگزی شمال باختری گیلان دو راه شده یکی از طریق دهستان دیده به سرپل ذهاب و دیگری به راه قصرشیرین و نفت شاه منتهی میگردد.
سازمان: بخش گیلان غرب از 6 دهستان و 118 آبادی تشکیل شده است. بنابر آمار بخش گیلان غرب از 118 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن 39300 تن است. سکنه ٔ بخش از ایل معروف کلهر هستند. محصول عمده ٔ بخش: غلات، حبوب، لبنیات، پنبه، توتون و مختصر کتیرا، سقز، سریش، هیزم و ذغال است. شغل عمده ٔ ساکنان آنجا زراعت و گله داری است. گله داران تابستان به ییلاق و زمستان به قشلاق رفته و در سیاه چادر و آلاچیق به سر میبرند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

فرهنگ فارسی هوشیار

گیلان غربی

پسا گیلان بیه پس


عروس گیلان

اروس گیلان شاغوز گل ابریشم


گیلان شرقی

پیشا گیلان بیه پیش (گویش گیلکی)

معادل ابجد

گویشی در گیلان

661

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری